به گزارش سايت
پايگاه خبري تحليلي پيرغار به قلم محسن فارساني نوشت:
اما ظاهرا قرار نيست تاريخ پذيراي موضوع تحريم هاي ايران باشد و آنها را با خود ببرد. چرا که اگر بپذيريم که غربي ها پس از تغير قلب راکتور و انجام اقدامات بعدي ايران تحريم ها را تعليق و يا لغو کنند و از قوانين سازمان تجارت جهاني و محدوديت هاي تجاري آن و سخنان آمانو و جان کري چشم پوشي کنيم و آنها را به قول سردمداران سياست خارجي دولت تدبير و اميد جهت مصرف داخلي کشورهاي خودشان بدانيم از يک موضوع نمي توان صرف نظر کرد و آن تصويب "طرح ممنوعيت تردد به ايران" توسط مجلس نمايندگان کنگره امريکاست. که با توجه به همراهي دولت اوباما با آن و راي قاطعي که آورده احتمال تبديل آن به قانون دور از ذهن نيست.
مجلس نمايندگان آمريکا روز سهشنبه هفته پيش (8 دسامبر 2015) با 407 راي موافق و 19 راي مخالف به طرحي رأي داد که ورود افرادي که اخيراً به ايران، عراق، سوريه يا سودان سفر کردهاند، با محدوديت مواجه ميکند. بر اساس اين طرح شهروندان 38 کشور که دوست آمريکا محسوب ميشوند و مطابق قوانين ايالات متحده در حال حاضر بدون اخذ رواديد و تا سقف 90 روز ميتوانستند وارد خاک آمريکا شوند، در صورتي که در 5 سال گذشته به ايران، سوريه، عراق يا سودان سفر کرده باشند، بايد مورد بررسي قرار گيرند.
جالب اينجاست که اگر طرح براي مبارزه با تروريسم ارائه و تصويب شده است چرا از کشورهايي که در چند سال گذشته محل رفت و آمد تروريست ها بوده اند هيچ نامي نيامده است عربستان تروريست پرور تر است يا هر کدام از کشورهاي اشاره شده يا مثلا حضور تروريست ها در افغانستان و پاکستان بيشتر نمود دارد يا در ايران؟ در حوادث تروريستي ۱۱ سپتامبر، مادريد، بمبئي، سانبرناردينو، لندن، پاريس اتباع و مسافران کدام کشور ها قرار داشته اند آيا در هيچ کدام از اين حوادث ايراني ها به عنوان تروريست حضور داشته اند؟ ايراني ها اگر در اين حوادث حضور هم داشتند جز آسيب ديدگان و کشته شدگان بوده اند نه جانيان و آدم کش ها.
ظاهرا آمريکاييها همانطور که به کانديداي پيشنهادي دولت تدبير و اميد براي پست نمايندگي سازمان ملل ويزا ندادند امروز ميخواهند محدوديتهايي را نه فقط براي اتباع ايراني بلکه براي هر فردي که به ايران(چه در گذشته و چه در آينده) مسافرت داشته، اعمال کنند. و اين يعني آنکه بر اساس اين طرح، سفر به ايران براي کساني که به آمريکا هم سفر مي کنند همراه با ريسک خواهد بود ، مي شود گفت اين طرح بسياري از کشورهاي اروپايي و آسيايي که احتمالا دولت روي سرمايه گذاري آنها در دوران پسا تحريم حساب ويژه اي باز کرده بود را در بر خواهد گرفت. اين يعني آنکه ما تحريم نيستيم اما هر کسي که مي خواهد به کشور ما تردد کند بايد ريسک عدم صدور ويزا به آمريکا را بپذيرد درست مانند زمان تحريم که هر کسي با ايران تجارت مي کرد بايد ريسک عدم تجارت با امريکا را مي پذيرفت. اين يعني آنکه روز از نو و روزي از نو با اين تفاوت که ما امروز به دست خودمان دستاورد هاي هسته اي مان را نابود کرده ايم و از امروز رسما يک استثنا از ان پي تي هستيم و پذيرفته ايم معادلات جديدي بر امنيت ملي کشورمان حاکم شود. ولي عملا تحولي در وضعيت اقتصادي کشور و تجارت جهاني پيش نمي آيد. اين يعني آنکه ايران يکي از پر ريسک ترين کشور ها براي گردشگري است. اين يعني هر گونه انتقال تکنولوژي به ايران با ريسک بالا همراه است اين يعني آنکه در همه اين مدت دولتمردان ما سر کار بوده اند. و عملا قرار نبوده تحريمي برداشته شود. اين يعني آغاز بد عهدي طرف غربي...
اين طرح آنچنان شور بود که با اعتراض برخي از طرف هاي اروپايي همراه شد. و بخش مهمي از فضاي رسانه هاي متفاوت دنيا را به خود اختصاص داد در اين زمينه پايگاه اينترنتي المانيتور درگزارشي با اشاره به اقدام خلاف برجام آمريکايي در تصويب اين طرح نوشت: «در حوزه برنامه جامع اقدام مشترک، اولين تأثير قانون ۱۵۸
H.R. اين خواهد بود که اعضاي هيأتهاي تجاري از کشورهاي اروپايي، استراليايي، ژاپني يا کرهاي که در حال برنامه ريزي براي سفر به ايران متعاقب پايان موفق گفتگوهاي هستهاي هستند، مجبور خواهند بود بين ديدار از ايران و يا برخورداري از مزاياي لغو رواديد يکي را انتخاب کنند. البته اولويتبندي اين مسأله با توجه به حجم اقتصادهاي ايران و آمريکا به اين معني خواهند بود که بسياري از آنها از سفر به ايران بهدليل ترس از به خطر افتادن روابطشان با آمريکا اجتناب خواهند ورزيد. صنعت توريسم ايران نيز که در فضاي پس از توافق در حال احياء است از اين قانون ضربه خواهد خورد زيرا توريستها را از سفر به يکي از معدود کشورهاي باثبات در خاورميانه منع خواهد کرد.»
همه اين اتفاقات در حالي رخ داده است که در برجام آمده است:
«اتحاديه اروپايي و دولتهاي عضو و همچنين ايالات متحده، منطبق با قوانين خود، از هرگونه سياست با هدف خاص تاثيرگذاري خصمانه و مستقيم بر عادي سازي تجارت و روابط اقتصادي با ايران، در تعارض با تعهداتشان مبني بر عدم اخلال در اجراي موفقيت آميز اين برجما (برجام) خودداري خواهند کرد.»
اين يعني آنکه نام دولت روحاني به عنوان دولتي که براي منافع زودگذر سياسي خود با تحليل غلط و گره زدن همه ي مشکلات کشور به تحريم ها و انتظار کشيدن براي روز برداشتن تحريم ها و وقوع معجزه، خسارتهاي راهبردي به کشور وارد کرد که از قضا اين موضوع هم در تاريخ خواهد ماند، چرا که ٤ سند برجام، قطعنامه ٢٢٣١، ارزيابي آقاي آمانو و قطعنامه شوراي حکام زير ساخت تهديدات نوين عليه ايران خواهند بود
. و ما با خوشحالي آنها را پذيرفته ايم. در حالي که طرف مقابل هنوز اجراي برجام را شروع نکرده زير آن زده و علاوه بر تهديد ايران به تحريم هاي موشکي با تصويب چنين طرحي، سنگي بزرگ در راه برداشتن تحريم هاي ظالمانه غرب بر عليه ايران قرار داده تا ثابت کنند مشکل آمريکا با ايران ارتباطي با انرژي هسته اي نداشته و اين موضوع جز بهانه اي که مي شود آن را با بهانه ديگر جايگزين کرد نبوده است.
آقايان با سواد سياست خارجي دولت روشن کنند که آيا اين موضوع با متن نامه رهبر انقلاب به رئيس جمهور درباره اجراي مشروط برجام: "در سراسر دورهي هشتساله، وضع هرگونه تحريم در هر سطح و به هر بهانهاي (از جمله بهانههاي تکراري و خودساختهي تروريسم و حقوق بشر) توسّط هر يک از کشورهاي طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبهي مجلس، اقدامهاي لازم را انجام دهد و فعّاليّتهاي برجام را متوقّف کند." منافاتي ندارد؟ و بگويند تا کي قرار است در جاده ي يک طرفه ي اعتماد به غرب برانيم؟
آقاي روحاني آيا فکر نمي کنيد آنچه امروز ميبينيم محصول دو سال انفعال، سياستزدگي، خوشبيني و رفتارهاي خلاف شأن ملت ايران در دستگاه خارجي است؟
آيا اين معني اعتبار بخشيدن به پاسپورت ايراني بود که شما وعده آن را داده بوديد؟
آيا قرار است تحريم ها اينگونه برداشته شوند؟ و آيا وقت آن نرسيده است که با اتکا به توان داخلي و سر لوحه قراردادن شعار امام يعني "ما مي توانيم" از غرب و کدخدا قطع اميد کرده و فکر چاره اي براي رفع مشکلات کشور بنماييم؟
محسن فارساني